نویسنده ای که از ترس تمسخر با نام مستعار نوشت
به گزارش کارت خوب، محمد ایوبی معتقد بود نویسنده حرفه ای نداشته و نداریم و در عین حال می گفت صادق هدایت و احمد شاملو از بسیاری از نویسندگانی که نوبل گرفته اند، سر هستند، اما نوبل نگرفتند و این بدبختی است.
به گزارش کارت خوب به نقل از ایسنا، محمد ایوبی اگر ۱۹ دیماه ۱۳۸۸ از این دنیا رخت برنمی بست که به دنیای دیگر برود، شمع ۸۲ سالگی اش را فوت می کرد. او ۲۲ شهریورماه ۱۳۲۱ در اهواز به دنیا آمده بود و از بنیانگذاران مکتب داستان نویسی جنوب بود.
ایوبی معتقد بود «زندگی در جنوب پر از سوژه است. به قول منتقدی، هر آدم در جنوب کشور یک رمان است؛ آشنایی با این آدم ها و گرفتاری شان شما را به سمت نوشتن سوق می دهد. به عبارت دیگر، در جنوب خمیرمایه داستان، فراوان داشتم، چون اصولاً جنوب منظر سنت و مدرنیته در کنار هم بود. در واقع شرکت نفت این مسأله را رقم می زند. در واقع استعمار ناخواسته خمیرمایه های فراوانی را در اختیار ما گذاشته بود.»
نخستین قصه اش را با ترس از اینکه مورد تمسخر دوستان و آشنایانش قرار بگیرد با نام مستعار می نویسد؛ روایت کارگر ساده که توی غربت کار کرده و پول جمع کرده بود تا به زادگاهش برگردد و سر و شکلی به زندگی اش بدهد اما در راه پولش را می زنند.
او وضعیت داستان را مثل وضعیت سایر هنرها می دانست که هم کار خیلی خوب هست هم کار خیلی بد و می اظهار داشت: بعضی ها خیلی خوب شروع می کنند. کار هنری عشق و ایثار دیگری می طلبد، اما خوب شروع کردن تنها شرط کافی نیست. ادامه راه مهم می باشد.
ایوبی معتقد بود ما نویسنده حرفه ایی نداشته ایم و نداریم و می اظهار داشت: هنوز بسیاری از نویسندگان ما کاتب اند و نویسنده به حساب نمی آیند؛ یعنی چیزی که می نویسند، آن قدر روی اصول نیست که در دنیا شهرت پیدا کند. اگر نوعی از نویسندگی را پاورقی نویسی بدانیم، آنها را به شکلی میتوان حرفه ای دانست. پاورقی نویسان روی مسأله ای تمرکز می کنند و هر هفته یکی، دو مطلب در رابطه با آن می نویسند. این افراد با نوشتن ۱۰۰ تا ۲۰۰ داستان دنباله دار و چاپ آنها در مجلات، مخارج زندگی خویش را تأمین می کنند. نویسنده ای نداریم که زندگی اش را از طریق نوشتن تأمین کند. نویسنده های امروز به مسائل مادی امیدی ندارند و به کسب درآمد از این راه دل نبسته اند و تنها به نوشتن می پردازند. البته نوشتن برای نویسنده یک درد شیرین است؛ چونکه وقتی اثر خوبی چاپ می کند، شاد می شود.
این داستان نویس همینطور می گفت ادبیات ایران قابلیت جهانی شدن را دارد اما در همه چیز آسان طلب بوده ایم و نگاه دقیقی به کار خودمان نداشته ایم، نویسنده ما اطمینان خاطر ندارد. ادبیات معاصر ما مهجور مانده و قدرتی برای جولان دادن در زبان خود نداریم. کشورهای عربی کتاب هایی را که حس می کنند به درد می خورد، خودشان به زبان روسی، انگلیسی و زبان های دیگر دنیا ترجمه می کنند و برای سفیران می فرستند و این گونه از مهجور ماندن کتاب های شان جلوگیری می کنند. صادق هدایت و احمد شاملو از بسیاری از نویسندگان نوبل گرفته سر هستند، اما نوبل نگرفتند و این بدبختی است.
ایوبی در دهه ۷۰ مدتی مسئول صفحه ادبی روزنامه سلام بود که مجموعه مقالات وی در آن روزنامه، بعدها در چارچوب کتاب «جان شکر» گردآوری و منتشر گردید.
از آثار او میتوان از «گزیده اشعار نیما یوشیج»، سه گانه رمان «آواز طولانی جنوب»، «غمزه مردگان»، «سفر سقوط» و «زیتون تلخ، خرمای گس»، داستان بلند «راه شیری»، رمان های «صورتک های تسلیـم»، «زیر چتر شیطان» و «روز گراز» و مجموعه داستان های «مراثی بی پایان»، «پایی برای دویدن» و «شکفتن سنگ» نام برد.
ایوبی مجموعه داستان «جنوب سوخت» و رمان «طیف باطل» را هم قبل از انقلاب نوشته بود که به قول خود او «هر دو به دست ممیزان دوران به مقوا بدل شده اند.»
رمان «صورتک های تسلیم» او از نامزدهای دریافت جایزه جلال آل احمد بود.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب