مدرسه اخلاق در پژوهش-۱؛

اخلاق پژوهش استقلال جامعه علمی را حفظ می کند

اخلاق پژوهش استقلال جامعه علمی را حفظ می کند

به گزارش کارت خوب، استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات پژوهشگاه ایرانداک با اشاره به اینکه اخلاق پژوهش یک امر زینتی و اضافی نیست؛ اظهار داشت: اخلاق پژوهش نه فقط روی عینیت و دقت نتایج و پژوهشی اثرگذار است؛ بلکه یکپارچگی و استقلال جامعه علمی را حفظ می نماید.



دکتر رحمان شریف زاده در گفتگو با ایسنا، با بیان اینکه از نظر آموزش اخلاق پژوهش وضعیت چندان مطلوبی نداریم، اظهار داشت: در ساختار آموزشی ما چندان به اخلاق پژوهش توجه نشده و این مورد وارد دروس دانشگاهی ما نشده است.

وی تعداد مقاله های ریترکت شده را نشانی از بدرفتاری های پژوهشی دانست و افزود: بدرفتاری های پژوهشی در ساختار پژوهشی کشور رخ می دهد و کافی است نگاه نماییم که در چند سال قبل چه تعداد مقاله در مجلات بین المللی ریترکت و بازپس گرفته شدند و به علت اینکه این مقالات هنجارهای اخلاق پژوهش را نقض کردند، نامعتبر شناخته شده اند.

استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) تصریح کرد: نه تنها وضعیت آموزشی مطلوبی در زمینه آموزش اخلاق در پژوهش وجود ندارد، بلکه سیاستگذاری های مناسب و مطلوبی نیز در کار نیست و برای اینکه این مورد بتواند جایگاه خودرا در ساختار آموزشی و پژوهشی ما به دست بیاورد، در وهله نخست لازم است که سیاستگذاری های لازم و مطلوبی صورت گیرد.

وی آشنایی با مبانی و مفروضات فلسفی و نظری اخلاق در پژوهش را امری ضروری برای پژوهشگران دانست و اظهار داشت: اخلاق پژوهش در پی ارائه اصول و استانداردهایی برای نظارت بر اخلاق علمی است و کنش های پژوهشگران را با عنایت به اهداف و کارکردهای معرفتی و غیر معرفتی علم ارزیابی اخلاقی می کند.

این متخصص فلسفه علم و فناوری با بیان اینکه علم یک نهاد معرفتی اجتماعی است، به معرفی کارکردهای معرفتی و غیرمعرفتی علم پرداخت و اظهار داشت: کارکردهای معرفتی علم یا پژوهش، صدق و کارایی است. علم و پژوهش درصدد است که شناختی از دنیا به ما بدهد، همینطور در فعالیتهایی که در زمینه فناوری صورت می گیرد، مسئله کارایی است.

این پژوهشگر حوزه اخلاق پژوهش، تصریح کرد: کارکردهای معرفتی علم، کارکردهایی هستند که درون نهاد علم کارکرد دارند، ولی کارکردهای علم و پژوهش تنها در ارتباط با صدق و کارایی نیست. نهاد علم یک نهاد ایزوله نیست و علم و پژوهش به معنای کلی با جامعه نیز در ارتباطست. یعنی با ساختار اجتماعی، سیاسی کشور و جهان نیز ارتباط دارد؛ بنابراین کارکردهای دیگری نیز مثل عدالت، ثروت، سعادت نیز در علم و پژوهش وجود دارد.

علم و پژوهش هم برای شناخت است و هم برای رسیدن به ثروت و سعادت

وی اضافه کرد: البته این تفکیک کارکردهای معرفتی و غیر معرفتی امکان دارد در قسمتهایی نیز هم پوشانی داشته باشند. علم و پژوهش هم برای رسیدن به صدق است، هم برای رسیدن به شناخت است، هم برای رسیدن به یک تکنولوژی کارا است و هم برای رسیدن به عدالت، قدرت، ثروت و سعادت جامعه. ازاین رو هر دو بخش آن مهم می باشد. اخلاق پژوهش کنش های پژوهشگران را در مورد این کارکردها مورد بررسی قرار می دهد.

استادیار ایرانداک با ذکر مثالی توضیح داد: برای مثال آیا یک کنش مثل سرقت ادبی، کارکرد معرفتی علم را مخدوش یا نقض می کند؟ داده سازی کارکرد رسیدن به صدق را نقض می کند یا نه؟ اگر نقض می کند، اخلاق پژوهش آن عمل را بعنوان یک کنش غیراخلاقی شناسایی می کند. بد رفتاری های پژوهشی، صدق، حقیقت و شناخت را با مشکل مواجه می کند یا کارایی یک فناوری را با مشکل مواجه می کند، ولی تنها کارکردهای معرفتی علم نیست که گرفتار مشکل می شود؛ بلکه کارکردهای غیر معرفتی نیز اهمیت زیادی دارند. بطورمثال امکان دارد یک پژوهش از نظر صدق و شناخت همه معیارها را از نظر اخلاقی رعایت کرده باشد، ولی از نظر کارکردهای غیر معرفتی مشکل اخلاقی ایجاد نماید.

وی افزود: مثل نقدهای اخلاقی که به موضوع شبیه سازی می شود یا نقدهایی که در مورد پژوهش های ساخت سلاح های هسته ای می شود و یا نقدهایی که به ساخت ربات های خودمختار می شود؛ این ها معطوف به صدق و کارایی نیستند چون به ظاهر صدق و کارایی را دارند ولی کارکردهای غیر معرفتی آن گرفتار مشکل است. ممکن است یک پژوهش صدق و کارایی داشته باشد ولی منجر به عدالت نشود، منجر به ثروت، سعادت و افزایش آسایش انسان نشود؛ ازاین رو اخلاق پژوهش می تواند این بخش ها را مورد نقد قرار دهد.

وی اضافه کرد: امکان دارد بین بخش های مختلف تنش هایی نیز در بگیرد. امکان دارد پژوهشی از نظر کارکردهای معرفتی اخلاقی باشد، ولی از نظر کارکردهای غیرمعرفتی اخلاقی نباشد. این ارزیابی ها مبتنی بر اصول و نظریه ای هستند که آشنایی با آنها ضروریست.

شریف زاده ضمن بیان این نکته که اخلاق پژوهش یک بحث زینتی و اضافی نیست؛ اظهار داشت: اخلاق پژوهش در هسته اصلی خود پژوهش و علم نقش بازی می کند. این ها در هم تنیده هستند و ما نمی توانیم از پژوهش و علم صحبت نماییم ولی از اخلاق سخن نگوییم.

از سرچ تا ریسرچ؛ رسیدن به یک جستجوی نظام مند

وی به تشریح معنای پژوهش (Research) پرداخت و اظهار داشت: بین سرچ (Search) و ریسرچ (Research) تفاوت وجود دارد. سرچ را به مدلول جست وجو ترجمه می کنند و ریسرچ را به معنای پژوهش. ریسرچ یک جستجوی نظام مند و روشمند است. زمانی که یک سرچ نظام مند باشد، خود آن پژوهشگر و با پژوهشگران دیگر، می توانند آن جستجو را تکرار کنند. ازاین رو re در ابتدای ریسرچ به این تکرار دلالت دارد. در ریسرچ پژوهشگر باید توضیح دهد که چگونه با چه روشی و در چه فرآیندی به یک نتیجه دست پیدا کرده، ولی در سرچ چنین چیزی وجود ندارد.

استاد فلسفه علم و فناوری با بیان اینکه ترجمه دقیق ریسرچ را میتوان «بازجویی» و «باز جستجو کردن»، دانست، اظهار نمود: دانشمندان و پژوهشگران امکان دارد یک آزمایش را چندین بار تکرار کنند تا مطمئن شوند یک یافته درست و معتبر است یا پژوهشگران دیگر نیز امکان دارد یافته یک پژوهشگر را تکرار کنند تا مطمئن شوند به درستی به آن یافته دست پیدا کرده است. در بازجویی هم یک دادیار امکان دارد یک سؤال را بارها از فرد بپرسد. اگر فرایند و روش در کار وجود نداشته باشد، ازاین رو ما با ریسرچ سر و کار نداریم، بلکه امکان دارد با یک سرچ سر و کار داشته باشیم که توسط هیچ کس تایید نشود.

وی ضمن اشاره به ساختار پژوهش توضیح داد: پژوهش یک ساختار فرایندی دارد که عناصر هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی را درون خود دارد. معمولاً پژوهش با مسئله ای در حقیقت آغاز می شود. می خواهیم واقعیتی را بشناسیم یا مسئله ای وجود دارد که می خواهیم آنرا حل نماییم یا یک نابهنجاری است که می خواهیم بفهمیم چرا رخ می دهد و یا یک تحیری وجود دارد که سؤالی برای پژوهشگر پیش آمده است. ازاین رو نخستین جرقه پژوهش در حقیقت رخ می دهد و پژوهشگر با یک مسئله کار خودرا شروع می کند.

شریف زاده به روش شناختی در فرایند پژوهش اشاره نمود و اظهار داشت: در پژوهش نگاههای کلان روش شناختی وجود دارد. این رویکردها کمک می کنند که چگونه می توانیم به یک معرفت دست پیدا نماییم. در طول تاریخ علم، چارچوب های روش شناختی مختلفی مطرح شدند همچون استقراگرایی، پوزیتیویسم، تفسیرگرایی، ابطال گرایی، مطالعات اجتماعی علم و مطالعات اجتماعی فناوری که هرکدام از این ها بحث های خاص خودرا دارند.

استقراگرایی؛ گردآوری شواهد و رسیدن به یک فرضیه

وی به تشریح استقراگرایی پرداخت و توضیح داد: استقراگرایی در پاسخ اینکه چگونه می توانیم به معرفت دست پیدا نماییم، می گوید از راه گردآوری شواهد و رسیدن به یک فرضیه و نظریه می توانیم به معرفت برسیم. یعنی حرکت از جز به کل و از مشاهدات جزئی به یک فرضیه می رسیم. اشکالات زیادی به این روش وارد شده و استقراگرایی بعنوان یک چارچوب روش شناختی منتقدان زیادی دارد.

شریف زاده افزود: یکی از نقدها اینست که حرکت از شواهد جزئی شروع نمی گردد. حتما یک فرضیه از ابتدا داریم که به دنبال تایید یا رد آن فرضیه هستیم. بدون فرضیه و نظریه اصلاً نمی دانیم به چه چیزی باید نگاه نماییم. ازاین رو احتیاج به یک نظریه راهنما و فرضیه داریم که به ما بگوید به چه چیزی نگاه نماییم.

پوزیتیویسم؛ شروع با فرضیه و در جستجوی شواهد

استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران در مورد چارچوب روش شناسی پوزیتیویسم، توضیح داد: در پوزیتیویسم، برعکس استقراگرایی با یک فرضیه شروع می نماییم و بعد دنبال گردآوری شواهد می رویم و از این طریق فرضیه را تایید می نماییم. هم در استقراگرایی و هم پوزیتیویسم فرض بر اینست که شواهد خنثی هستند. ازاین رو پژوهشگر باید خودش را از سوگیری های غیر شناختی، ارزش های سیاسی و … دور کند و اجازه ندهد این مسائل وارد فرایند گردآوری داده شود.

وی ضمن اشاره به رویکرد تفسیرگرایی، افزود: در علوم اجتماعی در مقابل پوزیتیویسم دیدگاهی به نام تفسیرگرایی عنوان شد و عنوان شد که پوزیتیویسم و استقراگرایی روش های مناسبی برای علوم اجتماعی و انسانی نیستند. چون در علوم طبیعی ما با رفتارهای طبیعی مواجه هستیم که فاقد معنا هستند، ولی در علوم اجتماعی و انسانی با رفتارهای انسانی سر و کار داریم که معنا دارند. ازاین رو چارچوب های استقراگرایی و پوزیتیویسم درک درستی از علوم اجتماعی و علوم انسانی به ما نمی دهند.

استاد فلسفه علم و فناوری، تصریح کرد: البته جان استوارت میل (فیلسوف بریتانیایی) معتقد بود که علوم اجتماعی و انسانی با علوم طبیعی تفاوتی ندارند. فقط علوم اجتماعی پیچیده تر هستند و پژوهشگر باید با دقت بیشتری کار کند. بطورمثال در گردآوری داده ها باید شواهد بیشتری را جمع کند. ولی تفسیرگرایان نظر میل را زیر سؤال می برند و معتقدند که علوم اجتماعی و انسانی تفاوت ماهوی با علوم طبیعی دارد.

ابطال گرایی: پژوهشگر باید دنبال ابطال نظریه ها باشد، نه اثبات آن ها

شریف زاده به تشریح چارچوب روش شناختی ابطال گرایی پرداخت و توضیح داد: چارچوب دیگری که در مقابل پوزیتیویسم مطرح گردیده است، ابطال گرایی کارل پوپر است. ابطال گرایان معتقدند که ما بر خلاف پوزیتویست ها، به دنبال تایید فرضیه نیستیم. ابطال گرایان ابتدا با فرضیه شروع می کنند، ولی به دنبال تایید آن نیستند. به اعتقاد پوپر هیچ تعداد شواهدی نمی تواند فرضیه را تایید کند؛ اما یک مشاهده نقض و خلاف کافی است که یک نظریه را باطل کند. ازاین رو یک نگاه قیاسی در مقابل استقرایی وجود دارد.

وی افزود: پوپر می گفت پژوهشگر باید دنبال ابطال نظریه ها باشد، نه اثبات آنها. اثبات یا تایید نظریه امکان پذیر نیست؛ پژوهشگر باید یک فرضیه را مطرح کند و بعد تمام تلاشش را برای ابطال آن بکند. اگر فرضیه ابطال نشد و جان سالم به در برد، آن زمان می تواند آن فرضیه را بعنوان یک فرضیه علمی حفظ کند تا وقتی که ابطال شود. زمانی که ابطال شد، کنار می رود و نظریه دیگری بجای آن می آید. این چارچوب های روش شناختی، دلالت های اخلاقی زیادی دارند. بطورمثال اگر یک پژوهشگر سفت و سخت به یک نظریه بچسبد، امکان دارد پوپر آنرا پژوهشگر خوبی نداند و بگوید او سوگیری و تعصب دارد. بنابراین چارچوب های روش شناختی روی اخلاق پژوهش تاثیر می گذارند و دلالت های اخلاقی بسیار مهمی دارند.

این پژوهشگر حوزه اخلاق پژوهش در مورد رویکردهایی که پس از ابطال گرایی عنوان شد، توضیح داد: پس از ابطال گرایی افراد دیگری آمدند و مسائلی را مطرح نمودند که ابطال گرایان، پوزیتیویست ها و استقراگرایان از آنها غافل بودند. البته تفسیرگرایان تا حدودی به آن توجه داشتند، ولی با شکافی که مابین علوم طبیعی و اجتماعی در ذهن داشتند، هنوز بسیار از بحث هایی که در مطالعات اجتماعی علم و فناوری مطرح شده بود، فاصله داشتند.

اقتصاد، هنر، سیاست و... بر علم اثرگذارند

وی توضیح داد: پس از پوپر افرادی مثل توماس کوهن بحث هایی را مطرح نمودند و عنوان کردند علم به آن شکلی که پوزیتیویست ها و استقراگرایان می گفتند، شسته و رفته نیست و کاملاً مبتنی بر شواهد و فکت های علمی نیست. هر سه این نظریه ها (استقراگرایی، پوزیتیویسم و ابطال گرایی) معتقد بودند که فکت ها و شواهد ارزش بار نیستند و همینطور دانشمند باید تا جایی که می تواند خودش را از عناصر اجتماعی و ارزش شناختی مبرا کند. ولی در مطالعات اجتماعی علم که پس از کارهای توماس کوهن و کتاب ساختار انقلاب علمی عنوان شد، بحث اینست که علم یک پدیده اجتماعی است و ازاین رو عناصر اجتماعی نیز در آن وجود دارد و اجتناب ناپذیر است.

وی اضافه کرد: این نوع نگاه که عناصر اجتماعی همچون عناصر اقتصادی، هنری و زیبایی شناختی، اخلاقی و سیاستی، کاملاً بر روی شناخت و علم اثرگذار هستند، بعدها توسعه پیدا می کند و در مطالعات اجتماعی علم و فناوری به اوج خود می رسد. این نگاه دلالت های اخلاقی خیلی مهمی دارد. چون برخی مسائلی که ابطال گرایان یا پوزیتیوست ها آنرا غیر اخلاقی و سوگیری می دانستند، در نگاه مطالعات اجتماعی علم و فناوری چندان جایگاهی ندارد.

شریف زاده به اهمیت چارچوب های روش شناختی در نوع نگاه به مسائل اخلاقی اشاره نمود و اظهار داشت: چارچوب های روش شناختی به ما دیدی از پژوهش و پژوهشگر می دهد. چون مقرر است به ما بگوید چگونه می توانیم به معرفت و شناخت دست پیدا نماییم و موانع رسیدن به معرفت و شناخت را نیز نشان داده است. بعضی از چیزهایی که می تواند مانع شوند، عناصر غیر اخلاقی هستند که باید در فرایند پژوهش، پیراسته شوند.

وی ضمن اشاره به روش شناسی ها و انواع مطالعات همچون مطالعه موردی، نظریه داده بنیاد، مردم نگاری و...، اظهار داشت: این ها روش شناسی هایی هستند که هم اکنون از آنها استفاده می شوند. برای مثال نظریه داده بنیاد، یک نظریه استقراگرایانه است و رویکرد استقراگرایانه دارد و اعتقاد دارد که از شواهد جزئی شروع می نماییم و به یک امر کلی یا فرضیه و نظریه می رسیم. در این روش شناسی ها از ابزارهای مختلفی استفاده می شود. در مراحل مختلف پژوهش همچون گردآوری، تحلیل و ارزیابی ابزارهای مختلفی به کار گرفته می شود. این ساختار امکان دارد در همه رشته ها و گرایش ها وجود نداشته باشد. برای مثال در حوزه فلسفه، این سه مرحله امکان دارد به صورت جداگانه نباشد و همه در یک مرحله انجام شود؛ در مراحل مختلف میتوان از ابزارهای کمی یا کیفی بهره برد و هر کدام از این مراحل می تواند قابل نقد باشد.

این متخصص فلسفه علم و فناوری در مورد انواع پژوهش، توضیح داد: میتوان پژوهش را به چهار نوع تقسیم کرد. پژوهش می تواند ناظر به موضوع پژوهش باشد. مثل پژوهش های اجتماعی، انسانی، انتزاعی، طبیعی و تکنیکی. پژوهش می تواند ناظر به هدف پژوهش باشد بطورمثال می تواند توصیفی، تبیینی، تحلیلی و طراحی باشد. همینطور امکان دارد پژوهش ناظر به روش پژوهش مانند کمی، کیفی و آمیخته باشد. پژوهش می تواند ناظر به غایت پژوهش باشد. برخی پژوهشها بنیادی و برخی پژوهشها کاربردی هستند.

اخلاق چیست؟

شریف زاده با بیان اینکه تصور روزمره از اخلاق دقیقاً چیزی نیست که در فلسفه اخلاق و اخلاق پژوهش به آن توجه می شود، به تشریح معنای اخلاق پرداخت و اظهار داشت: در اخلاق دو مفهوم کلیدی وجود دارد. یکی اخلاق به مدلول ethics و دیگری morality (مورالیته) است. اخلاق (ethics) از ریشه ethos و (morality) از ریشه mos است. ethos به معنای خلق وخو و mos به معنای رسوم و آداب است. مورالیته اخلاقیاتی است که در جامعه وجود دارد و تصوری است که مردم از اخلاق دارند. اینکه به چه چیزی اخلاقی و غیر اخلاقی می گویند؛ ازاین رو کاملاً تجربی است. ولی اخلاق بُعد فلسفی دارد و به این می پردازد که ما چه چیزی را باید اخلاقی بدانیم و چرا. ازاین رو وارد بحث های فلسفی در اخلاق می شود. در واقع ethics مورالیته را از منظر فلسفی مورد بررسی قرار می دهد.

وی با بیان اینکه مورالیته می تواند به دو بخش اخلاق فلسفی و اخلاق تجربی تقسیم شود، به تشریح اخلاق تجربی پرداخت و اظهار داشت: اخلاق تجربی ما را درگیر بحث های علمی و تجربی در مورد اخلاق می کند و به اخلاق توصیفی می انجامد. اینکه مفهوم اخلاق در ذهن انسان چگونه شکل می گیرد، اینکه چگونه در یک جامعه فردی اخلاقی یا غیر اخلاقی بار می آید؛ در این عرصه مطالعات تجربی در رابطه با موضوع اخلاق صورت می گیرد. ولی در بخش اخلاق فلسفی، ما صرف نظر از اینکه جامعه چه چیزی را اخلاقی می داند و از نظر جامعه شناختی، زیست شناختی و... چگونه به اخلاق نگاه می شود، ما یک نگاه فلسفی به اخلاق داریم.

این پژوهشگر حوزه اخلاق پژوهش به سه حوزه اصلی فلسفه اخلاق اشاره نمود و اظهار داشت: فلسفه اخلاق دارای سه حوزه اصلی است: فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی و اخلاق کاربردی نیز یک زیرشاخه به نام اخلاق حرفه ای دارد. باید توجه داشت که همه این حوزه ها در هم تنیده هستند. در فرااخلاق از چیستی اخلاق صحبت می شود. اینکه ما اخلاقی بودن را چطور تعریف می نماییم و آیا گزاره های اخلاقی، گزاره هایی در حوزه شناخت هستند یا خیر. ازاین رو فرااخلاق، به تعریف امر اخلاقی و خوبی و بدی می پردازد. نظریه های مختلفی در مورد فرااخلاق وجود دارد که هر کدام، دیدگاه خاصی در مورد خوبی و بدی اخلاقی دارند. همینطور بحث هایی که در مورد شناخت و معرفت شناختی وجود دارد.

وی درباره ی اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی، توضیح داد: در اخلاق هنجاری، بحث روش شناختی مطرح می شود. اینکه چگونه عنوان می شود کنشی اخلاقی یا غیر اخلاقی است. اخلاق هنجاری، چند نظریه راهنما به ما می دهد که از راه آن ما تشخیص می دهیم که عمل ما عملی اخلاقی است یا غیر اخلاقی است. در اخلاق کاربردی ما با مسائل بسیار انضمامی و خاص در حوزه های متفاوت سر و کار داریم که از اخلاق هنجاری و فرااخلاق و اصول اخلاقی استفاده می نماید که آن مسئله را حل کند و برای آن راهکار ارائه نماید. بطورمثال موضوع سقط جنین و یا آسان مرگی که اخلاق کاربردی به آن ورود می کند و تلاش می کند راهکارهای عملی برای آن مطرح کند. اخلاق کاربردی کاملاً در تعامل با اخلاق حرفه ای است.

راه هایی به سمت اخلاق: وظیفه گرایی، نتیجه گرایی و فضیلت گرایی

شریف زاده با بیان اینکه در حوزه اخلاق هنجاری، سه نظریه اصلی «وظیفه گرایی»، «نتیجه گرایی» (سودگرایی) و «فضیلت گرایی» وجود دارد؛ اظهار داشت: وظیفه گرایی که با فیلسوف آلمانی «کانت» شناخته می شود، در پی اینست که به ما بگوید که ما چه وظایفی داریم؛ صرف نظر از اینکه وظیفه ما چه پیامدهایی دارد و آن پیامدها مطلوب ما باشد یا خیر. کانت بجای اینکه فهرستی از وظایف به ما ارائه کند، یک قاعده کلی معرفی کرده است که به قاعده امر مطلق معروف شده است.

وی به تشریح قاعده امر مطلق کانت پرداخت و اظهار داشت: این قاعده می گوید به جهت اینکه تشخیص دهید چه عملی اخلاقی است و چه عملی اخلاقی نیست، آنرا داخل این قاعده ببرید. اگر بطور موفقیت آمیزی توانستی این کار را انجام بدهی، پس این کار وظیفه تو هست و اگر نتوانستی پس وظیفه داری از آن اجتناب کنی. قاعده امر مطلق می گوید عملی را انجام بده که آن عمل قابل تبدیل به یک قانون و قاعده جهان شمول باشد. بطورمثال سرقت کردن. کسی که دست به سرقت می زند، باید از خود بپرسد، سرقت کردن قابل تبدیل به یک قانون کلی است که سرقت کنند؟ کسی که سرقت می کند، معتقد به مالکیت است و اگر آنرا در قاعده امر مطلق ببریم، مفهوم مالکیت از دست می رود و چیزی به اسم مالکیت باقی نمی ماند. نمی توان دست به سرقت برد و به مالکیت هم اعتقاد داشت. اینجا یک تعارض اتفاق می افتد، ازاین رو سرقت قابل تبدیل شدن به یک قانون کلی نیست.

وی اضافه کرد: وظیفه گرایی توجهی به نتیجه عمل ندارد. به وظیفه گرایی نقدهای زیادی وارد شده و یکی از نقدها به مطلق بودن آن است. بطورمثال این که فرد باید در هر شرایطی راستگو باشد، ولی در عمل می بینیم که این کار مطلوب و امکان پذیر نیست.

سودگرایی؛ بیشترین سود برای بیشترین افراد

استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات پژوهشگاه علوم فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) در مورد نتیجه گرایی، توضیح داد: نتیجه گرایان، تمام تاکیدشان به نتایج عمل است. اینکه یک کنش چه نتایج مخل یا مطلوبی برای جامعه دارد؛ مهم نیست که این کنش وظیفه ما باشد یا خیر. یکی از مهم ترین نظریه هایی که در زیرمجموعه نتیجه گرایی مطرح شده، سودگرایی است که آیا یک عمل بیشترین سود را برای بیشترین افراد دارد یا خیر. عملی که بیشترین سود را برای بیشترین افراد دارد، اخلاقی است.

فضیلت گرایی؛ تقلید و تکرار برای فضیلت مدار شدن

وی در مورد نظریه «فضیلت گرایی» در اخلاق هنجاری اظهار داشت: نظریه دیگری در اخلاق هنجاری وجود دارد به نام فضیلت گرایی که قدمتش از دو نظریه قبلی بیشتر است و به زمان ارسطو برمی گردد. در این نظریه تاکید بر روی خود عمل نیست، بلکه بر روی خود شخص است. سؤال این نیست که چه عملی را باید انجام دهم، بلکه چه نوع شخصی باید در جامعه باشم. این رویکرد در پی اینست که فرد یک سری فضایل را از راه تقلید از فضیلت مندان و با تمرین و تکرار در خودش نهادینه کند و فرد پس از مدتی از این طریق تبدیل به فرد فضیلت مدار شود.

شریف زاده به اهمیت این نظریه ها در ارزیابی های اخلاقی در زمینه اخلاق در پژوهش اشاره نمود و اظهار داشت: در اخلاق پژوهش حتما ما در مورد ارزیابی اخلاقی این نظریه ها و تلفیقی از این ها را در ذهن خواهیم داشت. این نظریه ها هیچ کدام به تنهایی نمی توانند راهنمای فرد باشند. چون هر کدام از این ها یک مشکلاتی دارند. وظیفه گرایی خیلی مطلق است، نتیجه گرایی روی سود و زیان تاکید می کند و به وظایف ما توجهی ندارد و این نیز مشکل ساز است. حتی فضیلت گرایی هم درست است که روی مؤلفه های مهمی تاکید می کند، ولی شاید در عمل راهنمای خوبی نتواند باشد. چون در عمل توجه به سود و زیان، توجه به وظیفه و حتی توجه به کدهای اخلاقی که در بعضی حرفه ها تعریف می شود، مهم می باشد.

رعایت اصول اخلاقی هفت گانه

وی اضافه کرد: ازاین رو در اخلاق هنجاری از تلفیقی از این نظریه ها استفاده می نمایند و یک سری اصول اخلاقی تعریف می کنند و می گویند که فرد لازم است که از این اصول اخلاقی تبعیت کند و بر طبق این اصول اخلاقی کنش خود و دیگران را ارزیابی اخلاقی کند؛ این اصول حتما یک ارتباطی با اخلاق هنجاری و فرااخلاق دارند و بسیار عام و کلی هستند. در حرفه های متعدد مثل پزشکی، قضاوت و... با اصول متفاوتی مواجه می شویم، ولی همه این اصول یک شباهت هایی با اصول عام سر دیوید راس دارند.

استادیار ایرانداک به تشریح اصول هفت گانه دیوید راس پرداخت و اظهار داشت: «صداقت»، «جبران خسارت»، «قدرشناسی»، «عدالت و انصاف»، «دستگیری» (احسان)، «خودبه سازی» و «آسیب نرساندن» اصول هفت گانه دیوید راس هستند.

وی با بیان اینکه این اصول اخلاقی مطلق نیستند، اظهار داشت: امکان دارد در جاهایی این اصول با یکدیگر در تعارض باشند. بطورمثال اصل صداقت، با اصل لطمه نرساندن در تعارض باشد. در این شرایط دست به ارزیابی اخلاقی می زنیم که کدام اصل را حفظ نماییم و کدام اصل را درحال حاضر کنار بگذاریم. برای این ارزیابی اخلاقی از مؤلفه های زیادی همچون سود و زیان میتوان بهره برد که در اخلاق پژوهش اهمیت زیادی دارد.

اصول اساسی اخلاق در پژوهش

شریف زاده به چگونگی استفاده از این اصول هفت گانه در حوزه اخلاق پژوهش اشاره و تصریح کرد: در هر حرفه ای یک سری کدهای اخلاقی وجود دارد که اخلاق پژوهش هم یکی از آنها است. یک سری شروط های اولیه اخلاقی داریم که این اصول با ترکیب نظریه های اخلاقی خاص به یک اصول و ارزش های اخلاقی می انجامد و وقتی این ارزش ها با حرفه ترکیب می شود، ما می توانیم از آنها کدهای اخلاق حرفه ای را استخراج نماییم.

به گفته وی رسیدن به کدهای اخلاقی به دو شیوه پیشینی و پسینی امکان پذیر است. گاهی در حوزه پژوهش یا هر حرفه دیگری ما با یک بدرفتاری مواجه می شویم که شهودی احساس می نماییم که نامطلوب است و اهتمام می نماییم بر مبنای اصول اخلاقی نامطلوب بودن آنرا توجیه نماییم و یک کد اخلاقی برای آن تعریف کنیم؛ این تعریف کد اخلاق به شکل پسینی است. تعریف کد اخلاق به شکل پیشینی این گونه است که امکان دارد یک سری کد اخلاقی را برای پیشگیری از بدرفتاری های بالقوه در آینده پیشبینی می نماییم و آنها را در چارچوب کد اخلاقی بیاوریم.

این پژوهشگر حوزه اخلاق پژوهش اظهار نمود: کدهای اخلاقی امکان دارد در بعضی بخش ها گرفتار تعارض شوند که به آنها دوراهی های اخلاق حرفه ای می گویند. در اینجا هم احتیاج به ارزیابی اخلاقی است. در این ارزیابی اخلاقی خود کدها نمی توانند کمک کنند، بلکه تجربه پژوهشگر و آموزشی که در حوزه پژوهش و اخلاق دیده، در ارزیابی اخلاقی کمک کننده هستند. در ارزیابی اخلاقی اهمیت دارد که چقدر فرد در زمینه اخلاق و اخلاق پژوهشی آموزش دیده و تجربه دارد.

وی به تشریح اصول عام اخلاق در پژوهش پرداخت و اظهار داشت: در اخلاق پژوهش مبتنی بر آن اصول عام که پیش تر ذکر شد، اصول متنوعی تعریف شده است. از جمله: صداقت، عینیت، درستی، دقت، شفافیت، احترام به مالکیت فکری، محرمانگی، مسئولیت پذیری، عدم تبعیض، احترام به حقوق آزمودنی ها (رضایت آگاهانه و حریم خصوصی) و قانون مندی (احترام به آئین نامه ها). همه این ها به شکلی برگرفته از اصول عام هستند.

شریف زاده با بیان اینکه در پژوهش ذی نفعان بالفعل و بالقوه زیادی وجود دارند، تصریح کرد: این ذی نفعان تحت تاثیر تصمیمات مهم اخلاقی پژوهشگر هستند. مثل انسان، حیوان و طبیعت، کنشگران در ارتباط با نشر مانند سردبیر، مجله و داوران و دیگر کنشگران مثل پژوهشگران دیگر، مخاطبان و خوانندگان آثار همه این کنشگران به شکلی تحت تاثیر تصمیمات پژوهشگر هستند.

اخلاق پژوهش استقلال جامعه علمی را حفظ می کند

وی تصریح کرد: اخلاق پژوهش یک امر زینتی و اضافی نیست؛ بلکه در هسته پژوهش کارکرد معرفتی و غیر معرفتی دارد. اخلاق پژوهش نه تنها روی عینیت و دقت نتایج و پژوهشی اثرگذار است؛ بلکه یکپارچگی و استقلال جامعه علمی را حفظ می نماید و اجازه نمی دهد جامعه علمی به جامعه سیاست مداران، به جامعه دین داران و... فروکاسته شود و استقلال آنرا حفظ می نماید.

استاد فلسفه علم و فناوری تصریح کرد: این استقلال برای حفظ بقای جامعه علمی بسیار اهمیت دارد. همینطور روی حمایت مردم از علم و پژوهش اثرگذار است. وقتی مردم احساس کنند که استانداردهای اخلاقی در فرایند پژوهش وجود دارد و این پژوهشها ارزش های مردم در حوزه سعادت و خوشبختی و عدالت اجتماعی و... را نقض نمی کنند، بیشتر می توانند از آنها حمایت کنند.




1402/03/01
14:00:50
5.0 / 5
370
تگهای خبر: آموزش , ابزار , استاندارد , اقتصاد
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۱
کارت خوب

کارت ویزیت خوب